قالب وردپرس قالب وردپرس آموزش وردپرس قالب فروشگاهی وردپرس وردپرس
خانه / 2012 / ژانویه (صفحه 11)

بایگانی ماهانه: ژانویه 2012

منزلي در دوردست

منزلي در دوردست منزلي در دوردستي هست بي شک هر مسافر را اينچنين دانسته بودم ، وين چنين دانم ليک اي ندانم چون و چند ! اي دور تو بسا کاراسته باشي به آييني که دلخواه ست دانم اين که بايدم سوي تو آمد ، ليک

توضیحات بیشتر »

ما فقط يك اتاق كوچك داريم

مظفرالدين شاه از سفر قم مراجعت كرد و در ميان راه كجاوه اش خراب شد و مجبور شد در كاروانسرايى تا صبح بماند, بهمين منظور در كاروانسرايى را زد, دالاندار گفت : كيه؟ مظفرالدين شاه گفت: ما

توضیحات بیشتر »

شوهر تو هستم انشاالله

شخصى درهمى چند برداشت تا به بازار رفته اسبى بخرد, يكى پرسيدش به كجا مى روى ؟ گفت : مى روم به بازار كه اسب بخرم. گفت: بگو انشاالله.

توضیحات بیشتر »

جواني سعدى

گويند در زمانى كه (شيخ اجل سعدى) هنوز در سن شباب به سر مى برده و تازه لب به شاعرى گشوده بود در شيراز دو نفر شاعر معروف بوده اند كه تخلص يكى از آنها (خاقان) و ديگر (فرزدق) بوده است. روزى سعدى غزلى گفته و بر آن دو نفر كه لب خندق اطراف شيراز, زير درختها به عنوان تفرج نشسته بودند عرضه كرد و از آنها خواست كه نظريه خود را اظهار دارند. در اين موقع فرزدق به رسم ((مشايخ

توضیحات بیشتر »

كي صندلى جلو مى نشينه

ليلا و بهرام به همراهى پدرشان كنار خيابان منتظر تاكسى بودند. ليلا گفت: بهرام اگه بابا ماشين بخره من صندلى جلو مى نشينم. بهرام: نه, جاى تو و مامان صندلى عقبه, صندلى جلو جاى پسرهاس!

توضیحات بیشتر »

غریبونه

غریبونه ترانه زیبای غریبونه تقدیم به پیشگاه امام عصر (عج) ، ترانه سرا و خواننده پویا بیاتی تنظیم : مصطفی البرزی (3:34)

توضیحات بیشتر »

گـمـت کـردم

گـمـت کـردم دانلود قطعه زیبا و جدید« گمت کردم» با شعر، آهنگ و صدای ” پویا بیاتی” تنظیم: حسین سیاحی، «رفاقت با زمستون کار من نیست/نمی خوام خشکسالیم ببینی» اختصاصی تبیان (4:08)

توضیحات بیشتر »

انتظار

انتظار ترانه زیبای «بی تو همقطار می میرم من از این انتظار می میرم» از آلبوم: 14با صدای علی لهراسبی آهنگساز : محمد رضا چراغعلی ترانه سرا : روزبه بمانی (4:55)

توضیحات بیشتر »

پس صد تومان را بده

شخصى مى خواست ظريفى را دست بيندازد. به او گفت: اگر مطلبى بگويى كه مورد تاييد من نباشد, صد تومان به تو مى دهم. و اگر نتوانى بايد صد تومان بدهى. ظريف گفت: قبول. روزى غلام من فرار كرد و من هر چه گشتم نتوانستم او را بيابم. براى رفع تشنگى هنداونه اى خريدم. چون آن را پاره كردم غلام خود را در ميان آن ديدم. شخص گفت: خوب اين كه

توضیحات بیشتر »