قالب وردپرس قالب وردپرس آموزش وردپرس قالب فروشگاهی وردپرس وردپرس
خانه / از بي‏كران عهد

از بي‏كران عهد

از بي‏كران عهد

خداوندا!

مگر تو نبودى كه

درخشان‏ترين نور عالم را آفريدى؟ !

بار الها!

مگر تو نبودى كه عرش و كرسى را چنان بالا بردى كه همنشين خودت شدند؟ !

پروردگارا!

مگر تو نبودى كه بحر مواج عشق را پر تلاطم گردانيده و خروشاندى؟ !

خدايا!

آخر مگر تو همو نيستى كه تورات و انجيل و زبور را براى ما هديه فرستادى؟ !

محبوبا!

مگر تو همان نيستى كه خنكاى وصال را در پس آتش فراق نهاد؟ !

جانا،

تو كه قرآن با آن همه عظمتش را به ما مرحمت نمودى

و هزاران ملك و پيامبر و فرستاده جزيى از عطاياى تو به ماست،

محبوب بى‏همتايم،

تو را به آن كليدى كه

خزانه كرمت را تواند كه گشايد;

تو را به درخشش آن خورشيدى كه

آفرينشش تنها تو را شايد;

تو را به زمامدارى تمام مملوكات و آفريدگانت

اى هميشه پاينده و اى تنها هستى بخشنده

تو را به آن مهر تابانى كه زمين و آسمان تو را روشن نموده است

تو را به آن يادگارى كه صلح را براى همه خلايقت‏به ارمغان مى‏آورد

آرى،

تو بودى پيش از آنكه كسى باشد

و تو خواهى بود پس از آنكه كسى نباشد

و آن دم كه اثرى از هستى در هيچ كجا يافت نشود

تنها تو هستى

پس،

اى آنكه تنها تويى كه مى‏دانى چگونه دل و جان‏هاى مرده را زنده توان كرد،

و اى كسى كه تنها خود مى‏توانى جان بى‏مايه سيه رويان مرده دل را بگيرى

اى حيات و هستى من

و اى كسى كه عبادت تنها تو را بايد و شايد

و اى محبوب عالميان

بر آستان مولا و عزيز و سرورم

آن امامى كه سالهاست‏به انتظارش نشسته‏ام

تا راه و چاهم بنمايد

 

و آن عزيزى كه

خود سالهاست جام هدايت از دست تو نوشيده است

آرى همو را مى‏گويم كه

قصد برپايى علم محبتت را در گستره گيتى دارد

كه درود بى‏پايان تو بر او و خويشان بزرگوارش باد

نه تنها از جانب من و پدر و مادرم كه

از سوى هر آنكه طعم ذره‏اى ايمان و محبت را چشيده باشد

چه در شرق عالم بزيد و چه در غرب هستى

در خشكى قدم نهاده باشد

يا كه در دريا به سير بپردازد

همسنگ عرش بزرگ و با عظمت‏خود

و برابر تمام آنچه بويى از تو دارند;

كه تنها تويى كه مى‏دانى كه چه تعدادند

و هر كدام در هر كجا چه مى‏كنند

درود و صلوات خود را بفرست .

بار الها!

خود شاهد باش كه

چنان عهد و پيمانى بر محبتش مى‏بندم كه

نه تنها بامدادان امروز كه

كار هر صبح و شام من باشد .

و هيچگاه دست از آن نشويم

پس اى مهربان بى‏همتا!

مرا يارى نما كه يارش باشم و

قوتم بخش كه همراهى‏اش كنم .

و تا آنجا كه در توانم باشد،

مرا پاسبخش حريمش گردان

پيش از آن دم كه لب به حاجت گشايد

و پيش از آنكه رقيبان گوى سبقت از من بربايند

خواسته‏اش را برآورده كرده باشم،

به يك اشارتش سر و جان بدهم

و بر اثبات گفته‏ها و كرده‏هايش، برهان بياورم .

خود يارى نما كه

بر همگان بنمايانم كه

بيش از همه‏شان دلم را برده است

و اين نعمت را بر من عطا كن كه

به عشق او و در برابر چشمان دلربايش

جام شهادت را سر كشم .

پروردگارا، مباد!

ولى اگر تو خود خواستى كه ميان من و او

با مرگ كه قسمت همه خواهى گرداند

فاصله بيندازى

بينداز

و در پس آن در حالى كه بر تنم كفنى

همسان تشنگان شهادت پوشانده

و در دستانم شمشيرى از نيام بركشيده

و نيزه‏اى تشنه خون نامردمان مانده

و بر لبانم لبيك ندايش را مترنم گردانده باشى

مرا از قبرم بيرون آر

چه در شهر باشم و چه در صحرا

پروردگارا،

چه مى‏شود بينايى چشمانم را باز مى‏گرداندى تا

آن خورشيد تابان و قرص درخشان را به نظاره مى‏نشستم

و به آفتاب جمالش سرمه‏اى بر ديدگانم مى‏كشيدى،

چه مى‏شد در ظهور او كمى هم كه شده

تعجيل به خرج مى‏دادى

و آمدنش را آسان مى‏نمودى

نظام آكنده از عدل و مهرش را

در همه جا مى‏گستراندى و

مرا همراهش ميگرداندى؟

نفوذى به فرمانش بخش و

پشتش را به خودت گرم نما .

مهربانا،

جهان به دست او آباد مى‏شود

مردگان به دست او زنده مى‏شوند،

و حالا

همان‏طور كه خبر داده بودى

مردم همه جا و همه چيز را در آب و خاك

به دستان خويش آلودند

و چه راست‏خبر داده بودى

خدايا!

پس چرا اين يار غايب از نظر ما نمى‏آيد

همو كه همنام و همگون جد بزرگوارش مى‏باشد

تا كه آنچه تباهى است در هم شكند

و حقيقت را

آنگونه كه شايسته‏اش باشد تجلى بخشد؟

محبوبا!

او را فريادرس هر بيچاره‏اى كه هست،

ياريگر هر بى‏پناهى كه يافته شود،

هر حكمى كه از تو به كنارى زده شده،

و هر آنچه كه از زحمات پيامبر و از آثارش نيست و بر باد رفته بگردان .

تواناى خوبم،

تو خود حافظ و نگهبانش باش كه

ستمگران به كمينش نشسته‏اند

خداوندا!

نه تنها ما را

كه پيامبر خوب و مهربانت را – كه درود تمام عالميان بر او باد – و همه دلدادگانش را به تماشاى رخساره زيبايش بنشان

و غم از دل همه ما بزداى

بار پروردگارا!

آيا شود كه اين عقده غم ز گلوهامان بگشايى

و او را در ميان ما جاى دهى؟

بارالها!

تو كه درياى رحمتت همگان را در خود جاى دهد

خوب مى‏دانى كه

بيگانگان آمدنش را دور

و ما نزديك انگاريم

پس اى يكتاى بى‏همتا،

با هر چه سريعتر آمدنش

در امور ما گشايشى بنما .

خداوندا!

آيا كبودى پايم را مى‏بينى

از بس كه از فراقش و به اميد ديدارش

در آرزوى تسريع در وصالش بر آن كوفته‏ام و

فغان از جان كشيده‏ام كه:

العجل، العجل، يا مولاى صاحب‏الزمان

آمين يا رب‏العالمين

 مهدي آقاجاني فشارکي

 

درباره ی 6190

مطلب پیشنهادی

دانلود آهنگ جدید شاد عاشقانه سینا درخشنده به نام حواس پرت 98

دانلود آهنگ جدید شاد عاشقانه سینا درخشنده به نام حواس پرت 98

دانلود آهنگ جدید شاد عاشقانه سینا درخشنده به نام حواس پرت 98 دانلود آهنگ جدید …

پاسخی بگذارید