جاودانگى
يک ستاره غروب کرد
يک ستاره طلوع کرد. در کجاى اين کهکشان, بى انتها
مى رود ستارهء ما
در سرگشتگى سودايى خود؟ …… کهکشان, روشن, امروز
و خيل, دوستانهء ستارگان
که در جشن, عشق
روشن و خاموش مى شوند،
دستان, ماه
که گيسوان, خورشيد را شانه مى زند. زمان, دوست
زمان, همراه.
کابوس:
کهکشان, تاريک, لختى ست،
آنجا، که:
نه يک ستاره طلوع کرد
و يک ستاره غروب کرد.
عشق
پيچک, روشنايى ست.
علي صالحي