بایگانی برچسب: پیامک خنده دار 95

اس ام اس جدید ولادت پیامبر اکرم و امام جعفر صادق 95 اس ام اس جدید ولادت پیامبر اکرم و امام جعفر صادق 95 امشب سخن ازجان جهان بایدگفت / توصیف رسول(ص) انس و جان باید گفت در شـــــام ولادت دو قــطب عالم / تبریک به صــاحب الزمان (عج) باید گفت . . . . دو چشمِ آمنه بر روی احمد / گره خورده دلش بر موی احمد گهی خندان گهی محو تماشا / چو می‌بیند خمِ ابروی احمد خجسته میلاد پیامبر اکرم مبارک باد . ز آسمان دل من خورشید و مه برآمد / شب میلاد احمد(ص) با پور حیدر آمد همه شادی نمایید که میلاد نبی شد / جلوه ی نور صادق ز بعدش منجلی شد . . …

اس ام اس جدید بسیار عاشقانه و رمانتیک آبان ماه 95 اس ام اس جدید بسیار عاشقانه و رمانتیک آبان ماه 95 باران که آمد گلی در خانه ام رویید آفتاب که تابید آیینه ای تمام قد به خانه ام داد درخت توی ایوان شانه ای به موهایم بخشید عزیزکم تو که آمدی گل و آینه و شانه را بردی و شعری به من سپردی! اس ام اس جدید بسیار عاشقانه . من دلداده ای بی تجربه بودم ناگهان شعر می گفتم بی موقع می فرستادم اندوهم روشنایی آفتاب را گرفته بود شب را زودتر به سراغت آوردم پیش از آنکه به خانه برسی… نتواستم آرام باشم نتوانستم اشک هایم را پنهان کنم من باران تندی بودم و تو یکی …

 اس ام اس جدید عاشقانه و رمانتیک 95  اس ام اس جدید عاشقانه و رمانتیک 95 ازقطره تا دریا به عشقت دل سپردم در اوج دلتنگی برایت غصه خوردم سهم من ازعشق توآیا بی کسی بود بی رحم،من درعمق چشمان تومردم . باید جاده ها را روی آسمان بسازند این راه های زمینی به تو نمیرسند  اس ام اس جدید عاشقانه آمدی ، رد شدی تا برگردی درخت های انار ، پرتقال دادند و سایه ها ، سرجایشان ماندند حتی پس از غروب … چه کار به کار جهان داشتی دیوانگی من بس نبود …؟  پیامک جدید عاشقانه 95 می آیی باروسری آبی و زلف های ریخته روی شانه با آرامشی در نگاهت و نجوای غزلی ناب برلبانت که جهان …

اس ام اس و پیامک عاشقانه جدید پاییز 95 اس ام اس و پیامک عاشقانه جدید پاییز 95 در شادی من شریک باش ای ساعت / در فکر لباس شیک باش ای ساعت / تعجیل بکن ، دلم برایش تنگ است / کم عاشق تیک و تاک باش ای ساعت . وقتی پایت خواب می رود نمی توانی درست راه بروی لنگ می زنی! وقتی قلبت خواب می رود نمی توانی درست فکر کنی. عاشق می شوی ! آتش گرفتن ای غم و افروختم بس است یک دم رها نمی کنی ام سوختم بس است سنگین شدم ز درد و چو سنگی به در خویش خون را چو لعل در جگر اندوختم بس است . . . . بسترم صدف …