قالب وردپرس قالب وردپرس آموزش وردپرس قالب فروشگاهی وردپرس وردپرس
خانه / شعرهاي زيبا درباره ي امام علي (ع)و غدير خم

شعرهاي زيبا درباره ي امام علي (ع)و غدير خم

شعرهاي زيبا درباره ي امام علي (ع)و غدير خم

شعرهاي بسيار زيبا درباره ي امام علي (ع)و غدير خم

شعر ژولیده نیشابوری برای حضرت علی (ع)
سکان زمین و آسمان است علیسلطان همه جهانيان است علي

گلواژه ي منشق از علي اعلاست

سر چشمه ي فيض بي كران است علي

آوازه ي او ز هفت اقليم رسد

مشهور به هفت آسمان است علي

سر سلسله خليل عبادالرحمن

آن بنده ي سر به آستان است علي

برتر ز علي رب جلي خلق نكرد

آقاي همه بهشتيان است علي

از بعد نبي بر همه ي مخلوقات

از جانب دوست ارمغان است علي

اول وصي پيمبر اعظم اوست

بر دين رسول روح و جان است علي

شاگرد محمد امين است ولي

استاد همه پيمبران است علي

دستور تمام انبيا در دستش

حق را شب معراج لسان است علي

هستند امامان مبين رهرو او

يعني كه امير كاروان است علي

همتاي امير عشق تنها زهرا ست

با دخت رسول همزبان است علي

بر هر نبي و ولي ولي الله است

مولاي جميع انس و جان است علي

در نور محبتش پر از جاذبه است

محبوب قلوب شيعيان است علي

بر غيب و شهود حاكم و سلطان است

آگاه ز راز كهكشان است علي

جنت يكي از صنايع دستانش

صنعتگر آفريدگان است علي

ايمان و نماز و اصل اسلام علي است

توحيد و معاد عارفان است علي

مفتاح علوم ايزدي در نزدش

ديباچه ي علم لا مكان است علي

اين است گواه لا مكان بودن او

يك شب به چهل مكان عيان  است علي

مولا و امام متقين كيست علي است

حقا كه امير مومنان است علي

سلمان كه سبو از مي منّا نوشيد

او ظرف و در آن قطره چكان است علي

ميثم سر دار از علي مي گويد

با لله مي وصل عاشقان است علي

قنبر كه غلامي علي منصب اوست

او سالك و پير راهدان است علي

در مركز وحي كاتب وحي علي است

بر حامل وحي تر جمان است علي

گنجينه ي مخفي معارف مولاست

آئينه ذات مستعان است علي

تفسير مبين فطره الله علي است

عشقش به دل پير و جوان است علي

آيات مبين مديحه اوصافش

هر سوره و آيه آرمان است علي

قرآن بدون او به قرآن جعلي است

تا ناطق و منطق و بيان است علي

دانيد كه سرّ اسم اعظم در چيست

اكسير به رمز كن مكان است علي

در اولُ الاولين عيان كيست علي است

در آخر الآخرين نهان است علي

احسان قديم و حكم فرماي ازل

مسجود همه فرشتگان است علي

موساي قلندر از علي نيل گشود

بر كشتي نوح پشتوان است علي

عيسا نه به خويش مرده را زنده كند

تجديد حيات مردگان است علي

ميزان و قسيم نار و جنت حيدر

آري به صراط ميزبان است علي

عنوان علي به چهره ها منقوش است

نامش به رخ مواليان است علي

با اين همه مظهر العجائب  بشر است !

يا اينكه خداوند جهان است علي

افتاده بيا كه دستگير تو علي است

بر بازوي نا توان توان است علي

بر سائل خود زكات بخشد به ركوع

با قاتل خويش مهربان است علي

نيروي ولايتش محك بر همگان

بر جمع خلايق امتحان است علي

در روز نبرد تك سوار عرب است

در عرصه صبر قهرمان است علي

خيبر شكن و صف شكن و بت شكن است

هنگام مصاف پهلوان است علي

هر ضربه كه مي زند به شيطان رجيم

تضمين بهشت جاودان است علي

لشگر عددي نبود در حرب علي

تشنه به قتال كافران است علي

در معركه چشم فتنه را كور كند

شمشير به فرق دشمنان است علي

با خنده مظلوم علي خشنود است

ويران گر ظلم پيشه گان است علي

با اشك يتيم ديده اش باراني

با قوْتِ فقير شادمان است علي

قانع به نمك و قرص ناني باشد

با اينكه نعيم آب و نان است علي

آن زاهد شب كه شير روزش خوانند

سالار همه دلاوران است علي

آري سه طلاقه كرد دنيايي را

الحق كه امام زاهدان است علي

هر ذائقه با ولاي او شيرين است

عطر گل و طعم زعفران است علي

او را نشناخت جز خدا و احمد

از بس كه لطيف و دلستان  است علي

آن مير مهيمني كه ما را در حشر

از دوزخيان نگاهبان است علي

روزي كه كسي به داد امت نرسد

آنكس كه به فكر دوستان است علي

امضاي شفاعت است با مهر علي

در حشر جواز مومنان است علي

آرامش شيعيان عا لم مهدي است

آرامش صاحب الزمان است علي

از عدل علي كه مي توان گفت سخن

جايي كه شهيد هر زمان است علي

على را وصف، در باور نيايد *** زبان هرگز ز وصفش بر نيايد
على تركيبى از زيباترينهاست *** على تلفيقى از شيواترينهاست
على راز شگفت روز آغاز *** على روح سبكبالى و پرواز
زبان عشق را گوياترين *** بود طريق درد را پوياترين بود
دل دريايى‏اش درياى خون بود *** ضميرش چون شهادت لاله‏گون بود
صداقت از وجودش رشك مى‏برد *** اصالت از حشورش غبطه مى‏خورد
صلابت ذره‏اى از همتش بود *** شجاعت در كمند هيبتش بود
سلاست در زبانش موج مى‏زد *** كلامش تكيه را بر اوج مى‏زد
غبار عشق، خاك كوى او بود *** عبير و مشك، مست از بوى او بود
على با درد غربت آشنا بود *** على تنهاترين مرد خدا بود
على در آستين دست خدا داشت *** قدم در آستان كبريا داشت‏
نواى عشق از ناى على بود *** اذان سرخ، آواى على بود
شهادت از وجودش آبرو يافت *** شهادت هر چه را دارد از او يافت
‏على سوز و گدازى جاودانه است *** على راز و نيازى عاشقانه است
تپش در سينه‏اش حرفى دگر داشت *** حديث خوردن خون جگر داشت
شگفتا! عشق از او وام گيرد *** محبت آيد و الهام گيرد
تلاطم پيش پايش سخت آرام *** تداوم در حضورش بى سرانجام
توان در پيش پايش ناتوان است *** فصاحت در حضورش بى زبان است
خطر مى‏لرزد از تكرار نامش *** سفر گم مى‏شود در نيم گامش‏
يورش از ذوالفقارش بيم دارد *** تهاجم صحبت از تسليم دارد
كفش خونين‏ترين گل پينه را داشت *** ضميرش صافى آيينه را داشت
من او را ديده‏ام در بى كرآنها *** فراتر از تمام كهكشانها
من او را ديده‏ام آن سوى بودن *** فراز لحظه ناب سرودن
من او را ديده‏ام در فصل مهتاب *** درون خانه مهتابى آب
على را از گل «لا»«آفريدند *** براى عشق، مولا آفريدند
سخن هر چند گويم ناتمام است *** سخن در حد او سوداى خام است
ز دريا قطره آوردن هنر نيست *** زبانم را توانى بيشتر نيست
ولى تا با سخن گردد دلم جفت *** بگويم آنچه آن شوريده مى‏گفت
«على را قدر، پيغمبر شناسد *** كه هر كس خويش را بهتر شناسد»

**************************

درباره ی

مطلب پیشنهادی

دانلود آهنگ جدید شاد عاشقانه سینا درخشنده به نام حواس پرت 98

دانلود آهنگ جدید شاد عاشقانه سینا درخشنده به نام حواس پرت 98

دانلود آهنگ جدید شاد عاشقانه سینا درخشنده به نام حواس پرت 98 دانلود آهنگ جدید …

پاسخی بگذارید