قالب وردپرس قالب وردپرس آموزش وردپرس قالب فروشگاهی وردپرس وردپرس
خانه / دسته‌بندی نشده / دانلود مداحی و نوحه خوانی شب 21 رمضان با مداحی حاج محمود کریمی92

دانلود مداحی و نوحه خوانی شب 21 رمضان با مداحی حاج محمود کریمی92

دانلود مداحی و نوحه خوانی شب 21 رمضان با مداحی حاج محمود کریمی92

shabe-ghadr-74

در این قسمت بخشی از مراسم عزاداری و مراسم احیا و نوحه خوانی در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان  که در امام زاده علی اکبر چیذر و با مداحی و مدیحه سرایی حاج محمود کریمی برگزار شده را برای دانلود شما دوستان عزیز آماده کرده ایم .

چشم بر هم گذاشتیم و شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان فرا رسید. گرمای تابستان را تحمل کردیم و روزه گرفتیم تا بتوانیم شب های قدر دست هایمان را به آسمان بلند کنیم و از خداوند منان آمرزش گناهانمان را طلب کنیم. در این شب عزیز  وقتی دست هایمان به سمت آسمان بلند می شود و برای خود طلب آمرزش می کنیم یادمان نرود که امروز ما هم مولایی داریم که باید برای ظهورش دعا کنیم. همانطور که برای خودمان دعا می کنیم و اشک می ریزیم باید ظهور آن حضرت را هم از خداوند منان طلب کنیم. خدا را به این شب عزیز ، به علی و فرزندانش ، به همه خوبان عالم ، به مظلومیت امام زمان قسم می دهیم ظهور آن حضرت را نزدیک کند. بیاییم در این شب قدر برای امام زمان دعا کنیم نه برای این که آن حضرت ظهور کند و ما در حکومت ایشان راحت زندگی کنیم ، امشب را گریه کنیم برای سال های طولانی که آن حضرت در پس پرده غیبت بوده است. وقتی ما برای امام زمان دعا کنیم آن حضرت هم برای ما دعا خواهد کرد ؛ دعای آن حضرت برای ما بسیار با ارزش تر خواهد بود.
نتيجه توسل به على (ع)
عالم متقى مرحوم حاج ميرزا محمد صدر بوشهرى نقل فرمود: هنگامى كه پدرم مرحوم حاج شيخ محمد على از نجف اشرف به هندوستان مسافرتى نمود، من و برادرم شيخ احمد در سن شش هفت سالگى بوديم ، اتفاقا سفر پدرم طولانى شد به طورى كه آن مبلغى كه براى مخارج به مادر ما سپرده بود تمام شد و ما بيچاره شديم .
طرف عصر از گرسنگى گريه مى كرديم و به مادر خود مى چسبيديم ، پس ‍مادرم به من و برادرم گفت : وضو بگيريد و لباس ما را طاهر نمود و ما را از خانه بيرون آورد تا وارد صحن مقدس شديم ، مادرم گفت : من در ايوان مى نشينم شما هم به حرم برويد و به حضرت امير(ع ) بگوييد: پدر ما نيست و ما امشب گرسنه ايم و از حضرت خرجى بگيريد و بياوريد تا براى شما شام را مهيا كنم .
ما وارد حرم شديم (و) سر به ضريح گذاشته عرض كرديم : پدر ما نيست و ما گرسنه هستيم دست خود را داخل ضريح نموده گفتيم : خرجى بدهيد تا مادرمان شام تدارك كند، مقدارى گذشت اذان مغرب را گفتند و صداى قد قامت الصلوة شنيدم ، من به برادرم گفتم حضرت امير(ع ) مى خواهند نماز بخوانند (به خيال بچگى گفتم حضرت نماز جماعت مى خوانند) پس ‍ گوشه اى از حرم نشستيم و منتظر تمام شدن نماز شديم ، كمتر از ساعتى كه گذشت شخصى مقابل ما ايستاد و كيسه پولى به من داد و فرمود: به مادرت بده و بگو تا پدر شما از مسافرت بيايد هر چه لازم داشتيد به فلان محل (بنده فراموش كرده ام نام محلى را كه حواله فرمودند) مراجعه كن . و بالجمله فرمود: مسافرت پدرم چند ماه طول كشيد و در اين مدت به بهترين وجهى مانند اعيان و اشراف زادگان نجف معيشت ما اداره مى شد تا پدرم از مسافرت برگشت.
به نقل از سایت تبیان

دانلود با لینک مستقیم بخش اول

 

دانلود با لینک مستقیم بخش دوم

 

درباره ی

مطلب پیشنهادی

دانلود رایگان برنامه آموزش بازیابی اکانت هک شده اینستاگرام

دانلود رایگان برنامه آموزش بازیابی اکانت هک شده اینستاگرام دانلود رایگان برنامه آموزش بازیابی اکانت …

پاسخی بگذارید